با کمی خنده چطورید؟
با کمی خنده چطورید؟
گفت مردي به همسرش روزي
من بميرم چگونه خواهي زيست؟
گفت: از چند و چون آن بگذر
تو بميري براي من کافيست!
روانشناس کسي است که: از شما پول مي گيرد تا سوالاتي را بپرسد که همسرتان مجاني از شما مي پرسد!
مهمان: آقا تشريف دارند؟
مستخدم: نخير، رفتهاند مسافرت.
مهمان: براي تفريح؟
مستخدم: نخير، با خانم رفتهاند!
مرد: وقتى من مُردم، هيچ مرد ديگه اي مثل من پيدا نخواهى کرد.
زن: حالا چرا فکر مى کنى که بعد از تو بازم دنبال کسى “مثل تو” خواهم گشت!؟
يارو با زنش ميرند پيش دندانپزشک و شروع ميکنه به رجز خواني که:
آقاي دکتر بيخود وقتت رو با داروي بيحسي و مسکن تلف نکن، يکضرب دندان را بکش و کار را تمام کن.
دکتر ميگه: ايول الله به شجاعت شما، کاش همه مريضا اينطوري بودن! خوب حالا کدام دندانه که درد ميکنه؟
طرف به زنش ميگه: عزيزم دندان خرابت را به آقاي دکتر نشان بده!
مامانه ساعت ۷ صبح ميآد بالاي سر پسرش ميگه: رضاجون بلند شو بايد بري مدرسه دير ميشه.
رضا از زير پتو ميگه: نه من نمي خوام برم مدرسه اونجا هيچکس منو دوست نداره، بچه ها باهام بدن، معلما ازم متنفرن، حتي فراش مدرسه هم سايه ام با تير ميزنه.
مامانه ميگه: آخه رضا جون نميشه که نري مدرسه آخه ناسلامتي تو مدير مدرسه اي!
يکي از ملانصرالدين مي پرسه چه جوري جنگ شروع مي شه؟
ملا بدون معطلي :يکي ميزنه توي گوش طرف و ميگه اينجوري
موضوعات :طنز اجتماعی